شاید برای شما نیز جالب باشد که بدانید، بسیاری از افراد صاحب نام و ماندگار تاریخ، دقیقا مانند خود ما، علاقهی زیادی به گربهها داشتهاند. افراد مشهوری همچون تیلور سویفت، ارنست همینگوی، فردی مرکوری از اعضای بند کویین، آدری هیپبورن، مارک تواین، اد شیرن، مرلین مونرو، و جان لنون از اعضای بیتلز همگی از عاشقان گربهها به شمار میروند. امروزه قصد داریم تا داستان جالب و خواندنی همینگوی و گربه های چند انگشتی را باهم بخوانیم. پس برای اینکه ببینید قضیهی ارنست همینگوی و گربه های شش انگشتیاش چیست، با سایمون کت همراه باشید.
داستان ارنست همینگوی و گربه های معروف تاریخ
ارنست میلر همینگوی (1961-1866)، نویسندهای آمریکایی بود که برنده معتبرترین جوایز تاریخ در ادبیات شد. او نه تنها برندهی پولیتزر و نوبل بود، بلکه به عنوان روزنامه نگار، رمان نویس، نویسنده داستانهای کوتاه آمریکایی، مردی سرسخت، گزارشگر جنگ، و جهانگرد، در میان هوادارنش شمرده میشد. علاوه بر اینکه کتابهای معروف او مانند «پیرمرد و دریا» که جایزه پولیتزر را برد. و «زنگها برای که به صدا درمیآید» از مهمترین دلایل شهرتش محسوب میشوند. ارنست همچنین به خاطر علاقهاش به گربهها نیز محبوبیت زیادی میان مردم داشت. همینگوی به شدت عاشق گربهها بود. و به نگه داشتن چندین و چند گربه در خانهاش افتخار میکرد. و اغلب میگفت هیچ چیزی را بیشتر از بودن گربهها در اطرافش دوست ندارد. معمولا این کوچولوهای دوست داشتنی را کارخانههای خرخر خود مینامید. و معتقد بود که یک گربه، گربه دیگری را به دنبال خود میآورد.
پس همانطور که گفتیم ارنست همینگوی به دلایل بسیاری به شهرت رسیده بود. که مهمترین آنها، علاقهاش به گربهها و نویسندگی و قلم منحصر به فردش بود. در خانهاش در کی وست، او تعداد زیادی گربه داشت که بسیاری از آنها چند انگشتی بودند، این بدین معنی است که آنها تعداد انگشتهای بیشتری داشتند. همینگوری در دوران حضورش در کی وست، تعدادی از مشهورترین کتابهایش را نوشت. این کتابها شامل «وداع با اسلحه»، «داشتن و نداشتن» و «برفهای کلیمانجارو» میشوند. او در یک استودیوی کوچک در خانهی خود، درباره گربههایی که دوست داشت، مینوشت. امروزه پس از گذشت سالها این گربه های چند انگشتی در خانهی همینگوی که تبدیل به موزه شده به خوبی و خوشی زندگی میکنند. به طوری که به یکی از جاذبههای محبوب خانه و موزه ارنست همینگوی تبدیل شدهاند.
ارنست همینگوی چند گربه داشت؟
در دورهای که همینگوی در خانه مشهورش، فینکا ویجیا در کوبا زندگی میکرد. بیش از ۵۰ گربه داشت. بازدیدکنندگان خانه او، داستانهایی از بچهگربهها در تختخوابها و سفرهای پر از گربهها را نقل میکردند. همینگوی در کتاب «زنگها برای که به صدا درمیآید» نوشته بود: «هیچ حیوانی آزادی بیشتری از گربه ندارد»، و این گفته را در عمل نیز پیاده کرد. چرا که گربههای او میتوانستند آزادانه در هر اتاقی از خانه پرسه بزنند.
نه تنها رابطه میان همینگوی و گربه های چند انگشتی بسیار عمیق بود. بلکه میتوان گفت این نویسنده اغلب با تمام حیوانات رابطه خوبی برقرار میکرد. و به حیوانات خیابانی و زخمی کمک میکرد. گربه مورد علاقه او، یک گربه نر سیاه و سفید به نام بوآز، به عنوان شخصیتی در رمان «جزایر در طوفان» جاودانه شد. همینگوی به فردیت هر یک از حیوانات خانگی خود معتقد بود و عشق عمیقی به آنها داشت و از صداقت احساسی مطلق گربهها تجلیل میکرد.
خانه اسپانیایی او در کی وست فلوریدا، که امروزه با نام خانه و موزه ارنست همینگوی شناخته میشود. اکنون میزبان ۴۰ تا ۵۰ گربه است. وقتی از موزه بازدید میکنید، میتوانید گربههای همینگوی را ببینید که در موزه خوابیدهاند، زیر سایه گیاهان باغ لم دادهاند، یا کنار استخر دراز کشیدهاند. شما میتوانید از استودیوی معروف همینگوی بازدید نمایید. و درباره فرایند نوشتن یکی از تحسینشدهترین نویسندگان آمریکا بیاموزید.
اسنو وایت، اولین گربه چند انگشتی همینگوی
داستان ارنست همینگوی و گربههای شش انگشتی او با یک بچهگربه سفید به نام اسنو وایت (سفیدبرفی) شروع شد. این گربه در دهه ۱۹۳۰ هدیهای از سوی کاپیتانی به نام استنلی دکستر به همینگوی بود. دریانوردان به گربههای چند انگشتی علاقه داشتند. و آنها را نماد خوششانسی میدانستند. انگشتان اضافی این گربهها توانایی آنها را به عنوان شکارچی موش افزایش میداد و در دریاهای مواج تعادل بهتری به آنها میداد.
اکنون که خانه همینگوی بیش از 50 گربه را دارد، موزه ادعا میکند که این گربهها همچنان از نسل گربه سفید چند انگشتی اصلی همینگوی، اسنوبال (توپبرفی) هستند. همچون دورانی که همینگوی زنده بود. این گربهها آزادانه در موزه پرسه میزنند و طبق وصیت همینگوی از آنها محافظت میشود. خانه و موزه ارنست همینگوی اکنون میزبان حدود ۶۰ گربه چند انگشتی است. که تقریباً نیمی از آنها این ویژگی فیزیکی انگشتهای اضافی را دارند. اما همه آنها ژن چند انگشتی را در DNA خود حمل میکنند. این بدان معناست که حتی گربههایی با چهار یا پنج انگشت نیز میتوانند پدر یا مادر بچهگربههای شش انگشتی باشند.
بسیاری از مواقع، گردشگرانی که از موزه بازدید میکنند، تنها برای دیدن گربهها میآیند. این باعث میشود که به این فکر کنید آیا گربهها به اندازه یا حتی بیشتر از خود همینگوی محبوب هستند یا نه.
زیبایی داستان همینگوی و گربه های چند انگشتی از آنجا معلوم میشود که او میگفت: «گربهها صداقت احساسی مطلق دارند: انسانها به دلایل مختلف ممکن است احساسات خود را پنهان کنند، اما یک گربه هرگز این کار را نمیکند.»
در این مقاله قصد داشتهایم تا به طور کامل به بازگو کردن داستان نویسنده معروف همینگوی و گربه های چند انگشتی بپردازیم. همچنین در یکی دیگر از مقالههای سایمون داستان گربه های معروف آبراهام لینکلن را نیز تعریف کردهایم. امیدواریم از این مقالات داستانی نهایت لذت را برده باشید. اگر از داستانهایی که مربوط به گربههای معروف هستند، لذت میبرید. احتمالا گربه پیامبر نیز برای شما جالب و جذاب باشد.