گربه ناصرالدین شاه، گربهای زیبا و ابلق با چشمان درشت و دلنشین بود. این گربه محبوب دربار قاجار در دل شاه جای ویژهای داشت و در سفرها و گردشهای سلطان، همراه همیشگی او بود. این گربه خاص تنها حیوان خانگی شاه نبود؛ ناصرالدین شاه علاقه زیادی به گربهها داشت و گربههای بسیاری در زندگیاش حضور داشتند که این علاقه را بهوضوح نشان میداد. او بارها در خاطراتش از دغدغههایش درباره مریضی یا گم شدن گربههایش، بهویژه گربهای به نام “فقیری” که مادر ببریخان بود، صحبت کرده است. این مطلب در دسته گربه دوست منتشر شده است. اما حکایت گربه محبوب شاه، ببریخان، داستان متفاوتی داشت. که در ادامه به آن میپردازیم.
ببری به عنوان گربه سوگلی قاجار منبع شادی و خوشحالی ناصرالدین شاه بود. شاه حتی یک روز هم نمیتوانست از این گربه دوستداشتنی دور باشد و همین وابستگی شدید، موجب ناراحتی و کلافگی اطرافیان میشد. این گربه ماده بود، اما بهدلیل هیکل بزرگ و تنومندش، شاه او را شبیه به ببر میدید و از اینرو لقب «ببری خان» به او داد. البته گاهی اوقات نیز او را «خانوم ببری» مینامیدند. ببری خان گردنبندی از الماس گرانبها به گردن داشت و با انواع جواهرات و وسایل ارزشمند تزئین میشد. او غذایی عالی میخورد و پرستاری اختصاصی برای مراقبت از او تعیین شده بود. در ادامه به بررسی عشق ناصرالدین شاه به این گربه محبوب، جایگاه برجستهاش در دربار، زندگی مجلل ببری خان و سرانجام مرگ او میپردازیم.
آغاز عشق ناصرالدین شاه به گربه سوگلی قاجار
ببری خان، گربه محبوب ناصرالدین شاه، در حرمسرای شاه زایمان کرد و همانجا بچههایش را بزرگ میکرد. در یکی از روزها که ناصرالدین شاه تب شدیدی داشت و در بستر بیماری بود، ببری خان با یکی از بچههایش در دهان از کنار او عبور میکرد. ناگهان زبیده خانم، ملقب به امینه اقدس، وارد اتاق شد و در را بست. این گربه بخت برگشته که راه فراری ندید، وحشتزده چندین بار اطراف بستر شاه چرخید و در نهایت کنار پای شاه متوقف شد. در مطالب دیگه به موضوعاتی چون داستان عکس ترامپ با گربه و اردک، فیلم سال گربه و گربه موش گیر ارشد سلطنتی انگلیس پرداختیم.
زبیده خانم که این صحنه را مشاهده کرد، به شاه گفت: قربان، امشب عرق خواهید کرد و تب شما قطع خواهد شد. دست بر قضا، صبح روز بعد تب شاه بهبود یافت. از آن پس، ببریخان به گربهای بسیار عزیز و محبوب در دربار تبدیل شد و مقام ویژهای در نزد شاه پیدا کرد. علاقه شاه به ببریخان چنان بود که حتی او را در سفر کربلا نیز همراه خود برد.
زندگی شاهانه ببری خان قاجار
عزیزالسلطان، ملیجک دربار، در خاطراتش درباره ببری خان نوشته که ناصرالدین شاه علاقه زیادی به این گربه داشت و برای او یک پرستار و مراقب اختصاصی تعیین کرده بود. زندگی شاهانه ببری خان قاجار به گونهای بود که اغلب در کنار شاه بر سر سفره مینشست و غذای او، که معمولا جوجهکباب بود در ظروف خاصی سرو میشد. هیچکس جرأت نداشت ببریخان را نادیده بگیرد یا به او بیاعتنایی کند. وقتی ببریخان سوار کالسکه همایونی به گردش میرفت، مردم اجازه نداشتند به او خیره شوند. او همیشه لباسی شیک به تن داشت و قلاده و زنجیری طلایی به گردنش میانداختند. با جواهرات فراوان تزئین میشد و با افتخار به گردش میرفت.
گربه ناصرالدین شاه تختی از پارچههای گرانبها مثل اطلس داشت و در بستری ابریشمی میخوابید. این گربه با تخت روان مخصوص همراه شاه بود و هر هفته یک بار به حمام برده میشد. اگر کسی جرأت میکرد نگاهی نامناسب به او بیندازد، دچار مشکل میشد. بهطوری که پیش از حمام بردن ببری خان، به مردم خبر میدادند تا مراقب باشند و از هر حرکتی که باعث ترس یا ناراحتی او شود، خودداری کنند. به همین دلیل، هر زمان که ببری خان در مسیر بود، درباریان به کنار میرفتند تا از مشکل احتمالی دور بمانند.
ببری خان، ناجی درباریان
زمانی که درباریان مورد خشم ناصرالدین شاه قرار میگرفتند، اغلب به ملیجک متوسل میشدند تا از مجازات و خشم شاه رهایی یابند. اما در مواقعی که شکایات فراوان میشد، آنها به ببری خان، گربه ناصرالدین شاه، روی میآوردند. حسین لعل، نویسنده کتاب «ملیجک عزیز دردانه شاه شهید»، نقل میکند که درباریان و زنان حرمسرا وقتی خواستهای داشتند، آن را روی کاغذ مینوشتند و به گردن ببریخان میآویختند. شاه این عریضهها را از گردن گربه باز میکرد و میخواند و بسیاری از درخواستها را برآورده میساخت.
بر اساس این درخواستها، بسیاری از عزل و نصبها انجام میشد و حتی برخی از محکومین به مرگ، به دلیل علاقه شاه به ببری خان، از مجازات نجات مییافتند. در حالی که مردم بسیاری درگیر بیماری و فقر بودند و نیروهای خارجی بخشهایی از خاک ایران را تصاحب میکردند، شاه به سرگرمیهایی چون بازی با گربهها و تفریحات دیگر مشغول بود و به مشکلات اساسی کشور بیتوجه بود.
امینهاقدس پرستار گربۀ ناصرالدین شاه
در سال ۱۲۳۸ شمسی، ناصرالدین شاه در یکی از سفرهایش دختری یتیم به نام زبیده را خریداری کرد و او را به دربار آورد. سرنوشت زبیده در دربار به لطف توجه شاه به گربهاش، ببریخان، دستخوش تغییر شد. شاه، زبیده را برای تربیت به یکی از زنان حرمسرا سپرد. و پس از مدتی او را به عقد موقت خود درآورد. با گذشت زمان، زبیده به مسئولیتهای مهمی همچون اداره صندوق خانه و نظارت بر جواهرات شاه گماشته شد و بهعنوان «امینه اقدس» شناخته شد. ناصرالدین شاه به پاس خدماتش ملکی در شمال تهران به او اهدا کرد که امروز به نام «اقدسیه» شناخته میشود.
امینه اقدس همچنین سرپرستی ببری خان، گربه محبوب شاه، را بر عهده داشت و این مسئولیت باعث شد که اعتبار و جایگاه او نزد ناصرالدین شاه بیشتر شود. پس از مرگ ببریخان، برادرزاده خردسال امینه اقدس که همبازی گربه بود، نزد شاه عزیز شد و به «ملیجک دوم» و «عزیزالسلطان» ملقب شد، که این امر باعث شد جایگاه امینه اقدس در دربار باز هم بالاتر رود.
خاطرات تاج السلطنه از گربه ببری
تاجالسلطنه، دختر ناصرالدین شاه و مریم توران السلطنه، در خاطرات خود به نکات جالبی درباره زندگی درباری در دوران قاجار پرداخته است. او در بخشی از کتابش، به وابستگی شدید پدرش به ببری خان، گربه ناصرالدین شاه اشاره کرده و مینویسد: «آه! اشک از چشمانم جاری شد و به حال پادشاهان افسوس خوردم؛ غرق در اندوه شدم. اگر این پدر تاجدار من به جای مشغول بودن به یک حیوان، خود را وقف خدمت به انسانیت، ترقی ملت و پیشرفت علوم و صنایع میکرد، چقدر بهتر بود؟» در جای دیگری مینویسد: «به جای اینکه در تاریخ از گربهاش صحبت کنم، اگر از خدمت به مردم، ترویج علم و کارهای بزرگ سلطنتی او مینوشتم، چقدر افتخارآمیز بود! افسوس.»
عکس ببری خان قاجار
تصویری که در ادامه مشاهده میشود، به احتمال زیاد تصویری از ببری خان، گربه محبوب ناصرالدین شاه، است. این عکس در کاخ گلستان و زیر نور آفتاب گرفته شده، اما به دلیل شدت نور، چهره گربه بهوضوح ثبت نشده است. با این حال، برای بهبود کیفیت، عکس توسط دست روتوش شده و جزئیاتی به چهره این گربه سلطنتی افزوده شده است. احتمال میرود که این روتوش پس از چاپ عکس، توسط خود ناصرالدین شاه انجام شده باشد.
سرانجام تلخ ببری خان
روایتهای متعددی درباره سرنوشت ببری خان وجود دارد. برخی معتقدند که زنان حرمسرا گربه را مخفیانه از بین بردند، در حالی که دیگران میگویند ببریخان بر اثر بیماری جان باخت. با اینکه سالها از مرگ ناصرالدین شاه و پایان سلسله قاجار گذشته است، ببری خان همچنان به عنوان معروفترین گربه سلطنتی ایران شناخته میشود. در برخی گزارشها آمده است که در یکی از سفرهای شکار به جاجرود، ببری خان به همراه شاه بود و به بیماری سختی دچار شد. کالسکهران او را با هشت اسب به دارالخلافه بازگرداند، به امید آنکه آب و هوای تهران حالش را بهتر کند؛ اما این تلاش موفق نبود و ببری خان از دنیا رفت. بدن گربه محبوب شاه در پارچهای ابریشمی پیچیده شد و در باغ دفن گردید. گفته میشود که تا ده روز کسی جرأت نداشت خبر مرگ ببریخان را به شاه اعلام کند، تا اینکه شاه خود متوجه شد.